به گزارش روابط عمومی اداره کل منابع طبیعی وآبخیزداری استان سمنان
چند سطری برای شما می نویسم، شمایی که می شناسمت جنگلبان !

تاریخ انتشار : 1403/09/07 - ساعت انتشار: ٠٧:٣٦ - گروه خبری : اخبار استان

چند سطری برایت می نویسم تا بگویم از مشکلاتت بی خبر نیستم جنگلبان! . من خوب می شناسمت که از بین رفتن جنگل و طبیعت در نزد تو چه طعم تلخ و دشواری دارد. من نیک می دانم که وقتی زبانه های آتش جنگل را فرا می گیرد، آرام و قرار نداری و از جان و سلامتی خود می گذری تا از نابودی و تخریب سرمایه های طبیعی حفاظت کنی.

چند سطری برایت می نویسم تا بگویم از مشکلاتت بی خبر نیستم جنگلبان! . من خوب می شناسمت که از بین رفتن جنگل و طبیعت در نزد تو چه طعم تلخ و دشواری دارد. من نیک می دانم که وقتی زبانه های آتش جنگل را فرا می گیرد، آرام و قرار نداری و از جان و سلامتی خود می گذری تا از نابودی و تخریب سرمایه های طبیعی حفاظت کنی.

آری، جنگلبان که باشی یعنی اینکه عاشق طبیعتی ، یعنی اینکه  شغل و پیشه ات در انس با طبیعت عجین شده است و روزگارات را  وقف طبیعت کرده ای و مخاطرات این راه را با جان و دل خریدار شده ای..
مقابله با قاچاقچیان چوب، مواجه با تبر و اره به دستانی که مرگ درختان را رقم می زنند، مبارزه با آتشی که بر جان مرتع و جنگل می افتد، نبرد با آفات و امراضی که حیات جنگل را نشانه می گیرد تنها بخش کوچکی از زندگی روزمره توست، جنگلبان!

تو را چه بنامم جنگلبان!  تو با فداکاری،  بی باکانه و جسورانه به دل خطرات می زنی و قامت خود را می شکنی تا قامت هیچ درختی خم نشود و بر زمین نیفتد و یا فدایی طمع بشریت نشود

جنگلبان، توعاشق و جانثار جنگلی.  تو  گرما و سرما از پا نمی شناسی و شب و روز برایت معنا ندارد. وقتی خورشید غروب می کند و شب از فرط خستگی روز به خوابی طولانی فرو می رود تو بیداری و بدون چشم داشتی به ماموریت خود در دل جنگل ها ادامه می دهی.

نیک می دانم  که تو امروز با حداقل امکانات دفاعی به حفاظت از جنگل ها می پردازی و گاهی در این مسیر ضرب و شتم و گاهی نیز با از دست دادن جان خود اهل خانه را عزدار و سیاه پوش می کنی.

هنوز حادثه دلخراش حریق جنگل ها در فیروز آباد فارس از یاد ها نرفته است. هنوز داغ جانثاران خانواده بهزادی که جان عزیزشان را برای نجات جنگل های زاگرس از دست داده اند به سردی نگراییده است. هنوز فداکاری و خاطرات از جان گذشتگی اسماعیل کریمی در روستای «کانی گشه» کامیاران در استان کردستان  که داغی دیگر بر دل علاقه مندان و دوستداران طبیعت گذاشت از یاد ها نرفته است اما این بار خبر باز هم کوتاه بود؛ «مصطفی عبدالهی برای نجات درختان زاگرس در بام خرم آباد پروانه وار در آتش سوخت تا نگذارد جنگل بسوزد
آری مرگ جنگلبان در جنگل پایان قصه پرغصه ما نبود زیرا عبدالهی نیز رفت پیش اسماعیل کریمی تا یک عمر دلواپسی های خود را با او تقسیم کند. او سوخت تا دلمان نیز بسوزد. بله بسوزد برای خیلی از نداشته ها، برای خیلی ازکمبودها، برای بسیاری از امکانات و تجهیزاتی که باشد و نیست و بسوزد برای چندماه حقوق معوقه جنگلبان ها

مصطفی عبدالهی نه اولین جنگلبانی است که جان عزیزش را برای منابع طبیعی فدا کرد و نه آخرین آن خواهد بود. اما سوال این است که جنگلبان مظلوم منابع طبیعی در این شرایط سخت و طاقت فرسای اقتصادی  تا کی با پایین ترین میزان دریافتی و بدون برخورداری از کوچکترین ابزار مقاومتی و حمایت های قانونی در برابرحریق، در برابر سودجویان و دست اندازان به منابع طبیعی کشور ایستادگی و مقاومت کند؟!

ابوالفضل صیادجو -فعال رسانه‌ای و عضو هیئت رئیسه شورای هماهنگی روابط عمومی‌های استان  سمنان و مدیر روابط عمومی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان سمنان

 

 

 

نسخه چاپی

ارسال به دوست

 


خروج




-->